پیام مازند

آخرين مطالب

زیست شبانه با 120 کارتن خواب در گرمخانه شوش؛

چشم گردانی میان خواب پریشان بی خانمان ها شهرداری تهران

  بزرگنمايي:

پیام مازند - توی آن روشنایی کم زور، نگاهم به لب‌هایی سرگرم می‌شود که برای بلعیدن نفس، رنجور، به هر طرف می‌لولند و مچاله می‌شوند، و هوا را به مرارت و زجر توی دهانی می‌کشند که ویژگی مشترک شان، دندان‌هایی است که نیست.

سکوتِ جاافتاده شب، جای جای این اتاق، مغلوب هذیان‌های مبهمی است که دنباله هر کدام را بگیری، به دهانی می‌رسد و ناله ای.
نشسته میان «خفتگانی چند» درگیرِ چشم گردانی، مخاطب نامی می‌شوم که تنها برای یک شب، اسم من شده است؛ سپهر!
«تحکمِ سست»، بارزترین ویژگی آوایی است که به من می‌رسد.
چشمم را که روی تک تکِ صورت‌های خفته کنجکاوی می‌کند، از پرسه زنی بر می‌دارم و می‌چرخانم سمت صدا.
با تکانِ سر، حرفش را می‌فهماند
... دراز بکش.
بوی سرگردان، حالا روی تمام بدنم نشسته است؛ که دراز می‌کشم و پتو را تا سینه ام بالا می‌آورم.
اینجا گرمخانه بوستان شوش است.
خفته با 120 کارتن خواب

سرما بساطش را فرش کرده است روی شب‌های زودرس تهران؛ پخش، میان خیابان‌های عریض آن سوی شهر و کوچه‌های رنجورِ اینجا؛ شوش، دروازه غار، خزانه...
و آن گونه چمنِ قهوه‌ای بوستان‌های بد نام را دستمالی کرده که دورهمی شبانه کارتن خواب‌ها حرارت همیشه اش را از دست داده است.
گذرگا‌های بی پناه منتهی به شوش، از حجمِ درهم کالبد‌های وارفته معتادان تهی شده است، اما مسیر هنوز در قرق ساقی‌هایی است که آتش افروخته اند و هر ناشناسی را به همنشینی پیت‌های حلبی‌شان میهمان می‌کنند.
درست زیر تابلوی مددسرا، در، تا نیمه، دهان باز کرده است.
«پای ماچان» پیش می‌روم و نگاهم را ول می‌کنم توی اتاق.
«بو»‌ی ماسیده سطل‌های بزرگ زباله، همان دم در، خودش را می‌کوبد توی صورت من؛ و با هر نفس، توی مویرگ‌ها پیش روی می‌کند.
از میان ناله‌های فرسوده و بی رمق، «سلام» نخستین واژه‌ای است که به استقبال می‌آید.
توی تاریک-روشن اتاق، صدا به لب‌های مردی تنومند می‌رسد که مات، نگاهم می‌کند و به داخل فرا می‌خواند.

وراندازم می‌کند؛ خریدارانه. لرز را می‌بیند که نرم روی تمام بدنم راه می‌رود.
ساعت به حوالی نیمه شب رسیده است، که مرا همسایه می‌کند با تشبادِ بخاری.
توی صندلی سیاه رنگ چرمی، چسبیده به میز پذیرش، فرو می‌روم و نشئه حرارتی می‌شوم که توی صورتم سرایت می‌کند.
گرمخانه در قرق کارتن خواب هاست؛ از تخت‌های سه طبقه که بگذریم، روی زمین، مانند دانه‌های تسبیح، متصل به هم خوابیده اند.
مرد تنومند با لبخندی که روی صورتش ماسیده، چای می‌آورد؛ و پرسش نام، اولین گامِ آشنایی است.
- سپهر صادقی هستم. هروئین می‌کشم
کتمان نام می‌کنم. مسخ می‌شوم در پیکره‌ای دیگر.
دفتر بزرگی را باز می‌کند؛ اسم‌ها خودشان را توی چشم‌های من تزریق می‌کنند: علی، رحمان، اکبر، صادق، ... 23 سال، 28 سال، 55 سال، ...
نگاهم پی خودکاری راه می‌افتد که نام «سپهر» را توی ورق‌های دفتر زندانی می‌کند.
پذیرفته می‌شوم.

انگشت اشاره اش به حمام می‌رسد؛ چسبیده به درگاه ورودی.
«شرط اول قدم آن است که» دوش بگیری.
تاختِ نامهربانِ سرمای آذر، گرمخانه را باردار کرده است؛ «کف خواب ها» از آخرین دیوار گرمخانه تا ورودی حمام، کش آمده اند، با صورت‌های بیرون مانده از پتو و الصاق شده در هم.
خوابِ بی قرار، روی تمامی صورت‌ها نشسته است و من از اعجاز آب گرم بر رنگِ چهره کارتن خواب ها، مبهوت می‌شوم.
سه دستشویی و پس از آن سه حمام؛ شلوار و پیراهن سرمه‌ای رنگ فرتوتی را دستم می‌دهد و روانه ام می‌کند.
مرد تنومند، در بروز رفاقت، افراط ویژه‌ای دارد؛ 120 میهمان گرمخانه را به نام کوچک صدا می‌زند و لبخند را انگار به صورتش سنجاق کرده اند.
لباس سرمه‌ای را که می‌پوشم، اعجاب آور، مانند می‌شوم با «پیرامون»؛ همرنگ می‌شوم؛ آماده برای استحاله.

جاگیر می‌شوم، محصور میان پا‌های خالکوبی شده، و درگیرِ نشانه شناسی رنگ‌های آبی مبهم؛ «نسرین»، «جوانمرد»، «عشق» و همه رنگ باخته و رمزآلود.
سطر‌ها و نقش ها، از گردن تا انگشت‌های پا پایین آمده اند، بی رمق، کدر و تباه.
پتو را تا سینه ام بالا می‌آورم؛ سوز، پیوسته خودش را از میانه در، به درون می‌کشد، زورش، اما به بو نمی‌رسد. بو، تنومند و زمخت به همه جا گیر کرده است. حتی دود غلیظ اسپندی را که ساعت سه بامداد، میانه اتاق رها می‌کنند، کارسازی نمی‌کند.
میان چشم‌های بسته هر کدامشان که درنگ کنی، حکایتی است و روایتی با فرجامی مغموم؛ یتیمانی بزرگسال که مطرود شده اند.
رانده شده از تباری در دوردست، که به این جنوبی‌ترین نقطه تهران هبوط کرده اند، در تفتیش پیوسته زباله، برزخِ پایدارِ میانِ خماری و نشئگی، و همراهی هراسناک بیماری.
مهیب‌ترین ناخوشی ها، پیوستِ نام شان شده است؛ ایدز با همه مهابت، بر کتف تک تک شان سواره است، سل، هپاتیت، عفونت‌های پوستی و بی شمار بیماری‌های قارچی.
وحشت، سرایت می‌کند؛ پتو را تا سینه ام بالا می‌آورم.

بیرون، شب کمرنگ شده است، صبح خودش را اندک اندک به آسمان تحمیل می‌کند. درون گرمخانه، انگار روح به کالبد‌های فسرده دمیده اند؛ تکانه ها، توی دست‌ها و پا‌ها راه می‌افتد و بدن‌ها کش می‌آید.
خماری ابتدا خودش را توی چشم‌ها پدیدار می‌کند. بعد می‌افتد روی اَدای واژه ها. همهمه، ذرّه ذرّه رمق می‌گیرد و گرمخانه را تسخیر می‌کند.
فریضه جمع کردن پتو‌ها با کف خواب هاست، همه چیز باید آراسته و بسامان درون انبار‌ها بایگانی شود، برای تکرار شبی دیگر.
صفی که تا میانه اتاق کش آمده، برای دستشویی هاست. سست پیش می‌رود و مداوم ورودی‌ها بر خروجی‌ها پیشی می‌گیرند. بعد هنگامه تعویض لباس‌ها و عزیمت می‌رسد. خورشید خودش را توی آسمان جاگیر کرده است که شب خواب ها، جامه‌های زهوار در رفته مانوس‌شان را با لباس‌های ناگزیرِ گرمخانه، برابر چشم‌های بی رمقِ هم دیگر، جایگزین می‌کنند؛ و دوباره شمایلی می‌شوند که بار‌ها و بار‌ها آن‌ها را دیده ایم.
پیکره‌های جدید، دوباره صف می‌شوند؛ این بار برای سهم‌شان از چاشتِ صبحگاهی؛ و صبح کارتن خواب‌ها با دود کردن سیگار و جست و جوی «پایپ» آغاز می‌شود.
پای ماچان: قدم‌های بسیار بسیار کوتاه
گزارش: سیامک صدیقی

لینک کوتاه:
https://www.payamemazand.ir/Fa/News/106439/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

تشکیل زنجیره انسانی حمایت از عملیات وعده صادق امروز در سواحل مازندران

بازی مرگ و زندگی پرشور‌ها در قائم شهر

راهنمای بازیابی ارزهای دیجیتال دزدیده شده + راهکارهای افزایش امنیت حساب

برخورد بازدارنده دستگاه قضایی با متخلفان حوزه منابع طبیعی و محیط زیست

اعمال محدودیت‌های ترافیکی در جاده‌های مازندران

کوراش کاران نهاوندی راهی مسابقات آسیایی و جهانی شدند

واژگونی اتوبوس مسافربری در یزد حادثه ساز شد

تنبیه دانش‌آموز مرزن آبادی توسط معلم در حال پیگیری است

نقشه استعمار، ایجاد اسرائیل بزرگ

کنایه سنگین نماینده مجلس به رئیسی درباره قیمت دلار

رئیسی اسرائیل را تهدید به پاسخ شدیدتر کرد

مازندران/ تنبیه بدنی یکی از دانش آموزان دوره متوسطه اول از سوی معلم

قدردانی فراجا از همکاری مردم در اجرای طرح نور

وضعیت راه‌های کشور؛ ترافیک سنگین در جاده چالوس و هراز

مرکز تخصصی تئاتر مساجد در مازندران رونمایی شد

زرد، آبی، بی‌خوابی/ چگونه تلفن هوشمند چرخه زیستی را مختل می‌کند؟

حراست ورزش مامور رسیدگی به چاقوکشی در کشتی!

مشکل بزرگ دولت بریتانیا؛ رومن آبراموویچ با پول فروش چلسی چه خواهد کرد؟

هشدار صندوق بین‌المللی پول در مورد شکنندگی مالی

گم شدن پول‌هایی که قرار بود خرج بی‌خانمان‌های کالیفرنیا شود

پول‌ طلا و نقره مشکلات اقتصادی را حل می‌کند

ضرب سکه‌های طلا خیانت به کشور است

راهکارهایی برای خرید و فروش انرژی توسط بخش خصوصی در مازندران

گردهمائی بزرگ و صمیمی جانبازان 70 درصد همدان با مسئولان استان

نماینده فارس در اندیشه صدرنشینی لیگ برتر هندبال کشور

تاجران پول در نظام سرمایه داری همان بانک‌ها هستند

حراست وزارت ورزش به میدان آمد؛ رسیدگی فوری به جنجال چاقوکشی در کشتی مازندران

معرفی نفرات برتر مسابقات کوراش قهرمانی کشور و انتخابی تیم ملی زنان

آغاز جشنواره استانی طنزواره میرماه در محمودآباد

برترین کاراته‌کا‌های ایران مشخص شدند

ضرورت راه‌اندازی خانه هنرمندان در مازندران

600 هزار مترمکعب تصفیه خانه وارد مدار شد/آبرسانی به 5000 روستا

اصلاح حکمرانی آموزشی بر پایه دانش و اخلاق

اهدای گل توسط جمعی از بانوان بابلی به کارکنان نیروی انتظامی برای اجرای طرح نور + تصاویر

صندوق بین‌المللی پول خوش‌بین شد | تورم ایران وارد کانال 30 درصدی می‌شود

دختران خراسان شمالی فاتح مسابقات کوراش قهرمانی کشور

مدیرعامل سازمان منطقه آزاد کیش: امنیت کشور مرهون حضور همه جانبه ارتش در کنار سایر نیروهای مسلح است

دلیل عجیب و متفاوت یک مرد برای خفه کردن همسرش

بازگشت نساجی به خانه برای دیدار حساس با تراکتور

سکه‌های طلا در خانه‌ها انبار شده و هیچ مشکلی از جامعه را رفع نمی‌کند

دختران خراسان شمالی فاتح مسابقات کوراش قهرمانی کشور شدند

ورود حراست وزارت ورزش به ماجرای چاقوکشی در کشتی مازندران

زمزمه های ورود ایران چک های 500هزار تومانی به بازار

ورود حراست وزارت ورزش و جوانان به اتفاقات مسابقات کشتی در مازندران

بیکاری فارغ التحصیلان مازندران بالاتر از میانگین کشور

محسن اراکی: در نظام اقتصادی باید طلا و نقره واسطه معامله باشند/ خیانتی که به سرمایه‌های این مملکت می‌شود ضرب سکه‌های طلا است/ یک تکه کاغذ در هر کشور قدرت ارزش متفاوتی دارد؛ این بزرگ‌ترین دزدی است که در آمریکا رقم می‌خورد

رییس کمیسیون حقوقی مجلس: ایرادات لایحه حجاب را برطرف کردیم، ببینیم شورای نگهبان چه کار می‌کند/ طرح نور نیروی انتظامی جدا از قانون مجلس است

معرفی فرصت های سرمایه گذاری کیش از رسانه ملی

سرهنگی: اجرای دقیق قوانین مناطق آزاد باعث حفظ و جذب سرمایه گذاران و جلوگیری ازخروج آنان از کشور می شود

توصیه داور مسابقه «میدون» به دانشجویان برای تجارت موفق/ چگونه می‌توان نرم‌افزارهای جهانی را تبدیل به مدل ایرانی کرد؟