بزرگنمايي:
پیام مازند- تجاوز، تجاوز است، چه فرقی میکند این تجاوز گاهی حرص و آز برخی مردم در تصرف به رودخانهها، درهها، کوهها، دشتهای مستعد و بکر کشاورزی و یا جنگل باشد یا افزایش کود و سمی که یکی از اصلیترین عوامل ابتلا به بیماری سرطان است.
بیمسئولیتی، بی مسئولیتی است، چه فرقی میکند آن مسئولی که باید با نظارت صحیح و به موقع با تجاوزهای صورت گرفته با کوهخواران، زمینخواران، جنگلخواران و غیره برخورد میکرد، اما نکرد و یا با لایروبی به موقع مانع از بروز خسارت شدید سیل و سیلاب میشد که نشد، یا آنهایی که هیچ راه کنترلی برای مقابله با سیل بیماریهای کشنده و مدیریت آن ندارند و نمیتوانند برای آن برنامهریزی درستی داشته باشند.
اینکه در سیلاب اخیر، نقش برخی از مردم در کنار کوتاهی مسئولان موجب پدید آمدن سیل مخرب و ویرانگر شد نباید تردیدی به خود وارد کرد اما در بسیاری از مشکلات نمی توان آنها را مقصر بروز مشکلات دانست.
غول زباله در مازندران آنچنان بزرگ و دست نیافتنی شده است که تمامی راههای حل این مشکل گسترده، به تقریبا "هیچ" ختم شده و راه درمانی برای آن پیدا نمیشود. زبالهسوز، تفکیک زباله از مبدا، دفن بهداشتی، انتقال مکان دفن، بازیافت زبالههای برگشتپذیر و غیره، نتیجهای دربرنداشت و جای خالی دانشگاهیان در کنار مسئولان ذیربط در این زمینه، کاملا مشهود است.
قرارگیری مکان دفن زباله دقیقا در یک قدمی اراضی کشاورزی چیزی جز دروی سرطان مگر میتواند باشد؟ ورود شیرآبههای بسیار خطرناک و سمی زبالهها به زمینهای کشاورزی اطراف آن، نه تنها موجب کاهش میزان تولید این محصولات شده بلکه با روانه شدن به بازار، به جای برنج باید سرطان خورد.
شاید هنوز آزمایشهای کافی در این زمینه صورت نگرفته است که نشان دهد اراضی کشاورزی کنار شهرکهای صنعتی به چه میزان آلوده هستند اما قطعا در صورت عدم رعایت اصول اولیه، مستعد این مشکل بسیار بزرگ اند.
از سویی دیگر در کنار جنگلخواری گسترده و قاچاق بسیار زیاد چوب که روزانه در صدر اخبار انتظامی مازندران قرار دارد، اگر دفن و دفع زباله در جنگل های کم جان مازندران آن هم به صورت غیراصولی صورت بگیرد، قطعا ریه های زمین از کار خواهد افتاد و آن وقت باید کاسه چه کنم چه کنم به دست گیریم .
اینکه گفته میشود در 30 سال آینده در شمال کشور هیچ جنگلی وجود نخواهد داشت، شاید به یک شوخی تبدیل شده که در آینده به جای خندیدن باید گریست.
شاید در مازندران یکی از بزرگترین مشکلاتی که مستقیما و نه غیر مستقیم با سلامت انسانها در ارتباط باشد و به هیچ عنوان نمیتوان منکر آن بود، رودخانههای آلوده و به شدت آلوده مازندران است.
ورود شیرآبههای زباله که بعضا عفونی هم هستند، به طور جد سلامت انسانها را به خطر انداخته است. آبی که از رودخانهها قرار است اراضی کشاورزی مازندران را سیرآب کند، با آلوده کردن این اراضی، سیل بیماری را آنچنان به راه می اندازد که امروز تیتر بسیاری از سایت های خبری تحلیلی، خبرگزاریها و روزنامهها به " مازندران بیشترین میانگین شیوع سرطان در کشور" تبدیل شده است.
در برخی از رودخانههای مازندران به وضوح تغییر رنگ آب یک رودخانه در فاصله چند متری از یکدیگر قابل تشخیص است، دلیل آن تنها و تنها یک عامل میتواند باشد و آن، فقط ورود فاضلاب به رودخانه است. میزان ورود فاضلاب خانگی و بعضا صنعتی در رودخانههای مازندران در کنار تخلیه فاضلابها از سوی شاغلان این حرفه، در این استان جز ایجاد سیل بیماری برای مردم این استان چه رهاوردی میتواند داشته باشد، از بین رفتن و ابتلا به بیماری آبزیان موجود در رودخانه و آبی که از آن به دریا میریزد چه بلایی بر سر انسانها و موجودات درون آن میآورد؟ چرا محیط زیست در این استان سیاست زده و تنها منوط به شکار چند پرنده شده و زبالهها، آلودگی اراضی کشاورزی، آلودگی رودخانهها و دریا و غیره به محیط زیست مربوط نمی شود.
از سویی دیگر به یاد میآورم معاون فعلی وزیر بهداشت و رئیس سابق دانشگاه علوم پزشکی مازندران در یک سخنرانی اعلام کرده بود که بیش از دو سوم مردم این استان اضافه وزن دارند اما نمیدانم چرا روز به روز تعداد کافهها، رستورانها فست فودی ها و غیره بیشتر میشود. درست است که راه علاج تغییر رفتار مردم در زندگی به ویژه در سبک غذا خوردن است اما قطعا یکی از مهمترین راههای ایجاد این تغییر، رشد قارچگونه این اماکن نیست.
سخن برای گفتن و نکات برای نوشتن فراوان وجود دارد وبه طور قطع هدف تخریب و سیاهنمایی نبوده و نیست اما همه این مطالب به کمی تفکر و برنامهریزی صحبح برای رفع بسیاری از مشکلات نیاز دارد. در این میان نباید از نقش مردم در افزایش این مشکلات غافل بود. استفاده بیش از حد کود و سم به ویژه در کشت دوم برنج، استفاده بیرویه از آبهای زیرزمینی و آلوده کردن آن به انواع و اقسام روشها، مصرف بیش از حد فست فود و عدم استفاده از غذاهای خانگی، تجاوز به کوه، جنگل، رودخانه و غیره بخشی از اموری است که با عدم انجام آن می توان بسیاری از مشکلات را کاست و یا مدیریت کرد.