پیام مازند
اکنون کمرم شکست و رشته تدبیرم گسسته شد
شنبه 8 شهريور 1399 - 10:24:33
پیام مازند - ایسنا/مازندران شب نهم محرم یا شب تاسوعا مختص به قمر بنی‌هاشم، علمدار کربلا و بزرگ‌ترین یار و یاور حسین (ع) است. یکی از شخصیت‌های برجسته‌ای که از نقش‌آفرینان اصلی وقایع عاشورا بود و صحنه‌های جاودانه‌ای از وفاداری و جانبازی در راه دفاع از حجت خدا و اطاعت از فرمان امام خویش به یادگار گذاشت، حضرت عباس بن علی (ع) است

او از یک طرف در صحنه نبرد، چنان رشادت و حماسه از خود نشان داد که عرصه را بر دشمن تنگ کرد؛ و از طرف دیگر، نسبت به امام حسین (ع) چنان مطیع و وفادار بود که در طول تاریخ، از او به عنوان قهرمانی فداکار و برادری وفادار یاد می‌شود. عباس به معنای چهره درهم کشیده است و این نام نشان از صلابت و توانمندی سقای کربلا دارد.
او فرزند علی (ع) و برادر حسین (ع) بود، با این حال هرگز برادر خود را به نام صدا نزد؛ عباس (ع) این ادب و فروتنی را تا لحظه آخر بر خود واجب می‌دانست.
رشادت، وفاداری و فروتنی عباس (ع) یکی دیگر از برگ‌های زرین عاشورا است که همه را به شگفتی واداشته است، در واقعه کربلا 34 سال داشت و از این مدت، چهارده سال در رکاب پدرش امیرالمؤمنین (ع) و نُه سال همراه برادرش امام مجتبی (ع) و یازده سال در خدمت امام حسین (ع) زیست.
امام صادق (ع) در وصف عبّاس می‌فرماید: « عموی ما عباس (ع) دیده‌ای تیزبین و ایمانی استوار داشت؛ همراه حسین (ع) جهاد کرد و از امتحان سرافراز بیرون شد و سرانجام به شهادت رسید.»
امام سجاد (ع) عموی خود عباس را چنین توصیف می‌فرماید:"خدای، عمویم عباس را رحمت کند که ایثار کرد و خود را به سختی افکند و در راه برادرش جانبازی کرد، تا آن‌که دست‌هایش از پیکر جدا گردید؛ آن‌گاه خداوند به جای آن‌ها دو بال به وی عنایت فرمود که در بهشت همراه فرشتگان پرواز کند؛ همان‌سان که برای جعفر طیار قرار داد. عباس نزد خداوند مقامی دارد که همه شهدا در قیامت بدان غبطه می‌خورند."
یکی از شئون و افتخارات حضرت عباس (ع) در کربلا، سقایی یعنی تهیه و تامین آب برای اردوی حسینی بود؛ زیرا از روز هفتم، آب را به روی آن‌ها بسته بودند. به همین مناسبت، یکی از القاب او «سقا» بود. مصراعی از رجزهای حضرت عباس (ع) مؤید این امر است؛ (انی انا العباس اغدو بالسقا)
زمانی که لشکر دشمن، عباس را از هرطرف محاصره و او را از امام حسین (ع) جدا کردند؛ حضرت عباس (ع) که از برادرش جدا شده بود، به تنهایی با آنان جنگید. او در حالی که حمله می‌کرد این رجز را می‌خواند: "سوگند به خدای بزرگ و ارجمند، و سوگند راستین به حجون و زمزم، سوگند به خدای صاحب حطیم و آستانه مقدس در کعبه، امروز در حضور مرد با فضیلت و با کرامت، یعنی حسین (علیه‌السّلام) که دارای افتخارات دیرین است، پیکرم به خون، رنگین خواهد شد."
خوارزمی می‌گوید: حضرت عباس (ع) در حالی که برای آوردن آب عازم شده بود، این‌گونه رجز می‌خواند: آنگاه که پرنده مرگ صدا کند، هراسی از مرگ ندارم تا آنکه در دریایی از مردان چابک و شتابنده فرو روم و ناپدید شوم. جان من فدای (حسین) برگزیده پاک باد؛ من عباس هستم و هر بامداد، کارم سقایی است؛ آن روز که با شر رو به رو گردم، از آن نمی‌هراسم.
در گرماگرم نبرد و تلاش حضرت عباس (ع) برای رساندن آب به خیام، یکی از یزیدیان به نام زید بن ورقاء جهنی، با کمک فردی دیگر به نام حکیم بن طفیل ضربتی بر دست راست عباس (ع) وارد کرد. حضرت عباس (ع) مشک را بر شانه چپ قرار داد؛ شمشیر را به دست چپ گرفت و به آنان حمله کرده، این رجز را می‌خواند:" به خدا سوگند، اگر دست راست مرا قطع کردید، من پیوسته از دین خود و از امام راستگوی دارای یقین که نوه پیامبر پاک و امین است، دفاع می‌کنم".
عباس (ع) آن قدر جنگید که بی حال و ناتوان شد؛ در این زمان حکیم بن طفیل که پشت نخلی کمین کرده بود؛ ضربتی بر دست چپ وی وارد کرد و آن را از تن جدا کرد.
آنگاه عباس (ع) مشک را به دندان گرفت تیری آمد و به مشک اصابت نمود و آب مشک ریخت. تیری دیگر بر سینه مبارکش اصابت کرد؛ سپس از اسب واژگون شد و امام حسین (ع) را صدا زد: «یا اخا ادرک اخاک؛ ‌ای برادر، برادرت را دریاب.» قبل از آمدن امام حسین (ع) آن ملعون جلو آمد و با عمودی آهنین ضربتی بر فرق مبارکش زد. (فقتله الملعون بعمود من الحدید) حضرت عباس (ع) بر اثر تیرها و ضربات دیگر دشمن زخم‌های شدیدی برداشته بود و دیگر توان حرکت نداشت و بدین‌گونه پس از کشتن گروهی از دشمن، به شهادت رسید
چون امام حسین (ع)، برادرش عباس را در کنار فرات بر زمین دید، به شدت گریه کرد و با حالت انکسار فرمود: «الآن انکسر ظهری و قلت حیلتی؛ اکنون کمرم شکست و رشته تدبیرم گسسته شد.»
در زیارت ناحیه مقدسه از عباس بن علی (ع) چنین یاد شده است: «السَّلامُ عَلی ابی‌ الْفَضْلِ العَبَّاسِ بْنِ اَمیرِالْمُؤمنینَ المُواسی اَخاهُ بِنَفْسِهِ، اَلآخِذُ لِغَدِهِ مِنْ اَمْسِهِ، الْفادی‌ لَهُ الواقی‌ السَّاعی‌ اِلَیْهِ بِمائِه، الْمَقطُوعَهِ یَداه؛ سلام بر ابوالفضل العباس فرزند امیرالمؤمنین (ع)؛ آن‌که در راه برادر از جان خود گذشت. همو که از دیروز برای فردای خود برداشت و پیش فرستاد. خود را فدا و سپر قرار داد و تلاش بسیار در رساندن‌ آب نمود و دستانش جدا گردید.
حجت الاسلام نیما ارزانی
انتهای پیام

http://www.Mazan-Online.ir/fa/News/144581/اکنون-کمرم-شکست-و-رشته-تدبیرم-گسسته-شد
بستن   چاپ