پیام مازند
عضو هیئت علمی دانشگاه مازندران مطرح کرد
غلبه هژمونی مردانه در سیستم تالیفات کتب درسی
يکشنبه 23 شهريور 1399 - 11:40:28
پیام مازند - ایسنا/مازندران عضو هیئت علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه مازندران گفت: این واقعیت اساسی تایید شده است که تفوق مطلق جنس مذکر اصولا معطوف به مفروضات و گزاره هایی است که پیشاپیش پذیرفته شده و قطعی تلقی می شوند و می توان در نالیفات کتب درسی آن را به وضوح دید.

یعقوب فروتن در گفت و گو با ایسنا، اظهار کرد:طی یافته‌های پژوهش بازنمایی فرآیند جامعه پذیری و شکل گیری هویت های دینی، ملی و قومی با تاکید بر نقش عنصر جنسیت و جایگاه سیستم های آموزشی، این واقعیت اساسی تایید شده است که تفوق مطلق جنس مذکر اصولا معطوف به مفروضات و گزاره هایی است که پیشاپیش پذیرفته شده و قطعی تلقی می شوند.
وی افزود: بر اساس آنها نقش های جنسیتی متفاوت برای مردان و زنان در فرهنگ و اقتصاد خانواده و جامعه شکل یافته و سازماندهی می شوند و چنین باورهایی را از طریق مکانیسم های متعدد جامعه پذیری به ویژه سیستم های آموزشی و رسانه ای در جامعه تقویت و نهادینه می کنند.
عضو هیئت علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه مازندران با بیان اینکه با مطالعه سه الگوی جنسیتی، یک الگوی غالب تحت عنوان"الگوی غلبه ی مردانه"استنباط شده است، گفت: بیش از دو سوم اسامی و تصاویر افراد و واژه های کلیدی در کتب درسی، جنس مذکر را بازنمایی می کنند، نکته به مراتب مهم تر مربوط به ارتباط تنگاتنگ بین بازتولید الگوی غلبه مردانه و تعداد کل فراوانی های مربوط است.
وی افزود: بر این پایه، هرچه تعداد کل فراوانی های مربوط به اسامی، تصاویر و واژه های کلیدی در کتب درسی بیشتر باشد، می توان فرض کرد که یکی از سه حالت زیر رخ دهد.
فروتن فرض اول را بر پایه الگوی تساوی جنسیتی بیان کرد به این معنی که، تعداد اسامی و تصاویر و واژه ای کلیدی به طور کمابیش مساوی و با اختلاف ناچیز، به دو جنس مرد و زن تخصیص یابد.
عضوهیئت علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه مازندران فرض دوم را، الگوی غلبه زنانه دانست و یادآور شد: در این موارد، جنس مؤنث به طور برجسته تر و بارزتری بازنمایی شود و نهایتا فرض سوم نیز ناظر بر بازنمایی پررنگ تر و برجسته تر جنس مذکر یا همان الگوی غلبه مردانه است.
وی تصریح کرد: مطابق نتایج این تحقیق، نه تنها در تمامی این موارد فقط فرض سوم تحقق یافته و دو فرض دیگر به هیچ وجه بازنمایی نشده اند، بلکه نکته مهم تر این است که هر چه بر تعداد کل فراوانی های مربوط به اسامی و تصاویرمردان و زنان و واژه های کلیدی جنس مذکر و مؤنث در کتب درسی افزوده می شود، الگوی "غلبه ی مردانه" (فرض سوم) به طور مشهودتر و محسوس تری باز تولید می شود.
عضوهیئت علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه مازندران گفت:این امر نشان دهنده ی این واقعیت است که بازتولید الگوی "غلبه ی مردانه" در سیستم آموزشی نمی تواند به عنوان یک امر "اتفاقی و تصادفی" تلقی گردد بلکه یک "امر مفروض و قطعی" است.
وی افزود : به همین جهت است که هر چه ظرفیت و قابلیت بیشتری برای بازنمایی تفاوت های جنسیتی( از طریق افزایش تعداد کل فراوانی های مربوط به اسامی و تصاویر مردان و زنان و واژه های کلیدی جنس مذکر و مؤنث) فراهم می آید، الگوی "غلبه مردانه" نیز فرصت می یابد تا به طور پررنگ تر و برجسته تری به نمایش گذاشته شود.
فروتن تصریح کرد: در چنین شرایطی دو فرض دیگر (الگوی تساوی جنسیتی و الگوی غلبه زنانه) کاملا متأثراز الگوی "غلبه مردانه" قرارمی گیرند.
عضوهیئت علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه مازندران در مورد چگونگی بازنمایی مناسبات بین مذهب و جنسیت تصریح کرد: اگرچه غلبه اسامی مذهبی در تمامی کتب درسی مورد مطالعه مشهود است، اما مطالعه تفصیلی این موضوع بر پایه ی جنسیت یعنی( مذهبی بودن اسامی مردان و زنان) نشان دهنده دو الگوی کاملا متفاوت است؛در الگوی اول، غلبه مذهب بر اسامی زنان کمتر از اسامی مردان است.
وی افزود: این الگو، هم در کتب دینی دوره ابتدایی و هم در سایر کتب درسی تمامی دوره های تحصیلی غالب است.
فروتن تصریح کرد:در الگوی دوم، برعکس، مذهب غلبه بیشتری بر اسامی زنان دارد تا بر اسامی مردان و این الگو منحصراً در کتب دینی دوره های تحصیلی بالاتر (راهنمایی و متوسطه) حاکم است.
عضوهیئت علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه مازندران با بیان اینکه الگوهای کمابیش مشابه درباره چگونگی بازنمایی پوشش و حجاب زنان نیز مشاهده شده است، خاطرنشان کرد: مطابق نتایج این تحقیق، "چادر"به عنوان شکل غالب پوشش و حجاب زنان در کتب دینی دوره های تحصیلی بالاتر (راهنمایی و متوسطه) است، در حالی که "مقنعه و مانتو" به عنوان شکل غالب پوشش و حجاب زنان هم در کتب دینی دوره ابتدایی هم در سایر کتب درسی تمامی دوره های تحصیلی بازنمایی شده است.
فروتن با اشاره به اینکه، این نتایج به وضوح نشان می دهند که درخصوص چگونگی بازنمایی مناسبات بین مذهب و جنسیت، نه یک الگوی واحد بلکه الگوهای متعددی وجود دارد، گفت: به عبارت دیگر، الگوهای ناظر بر چگونگی بازنمایی مناسبات بین مذهب و جنسیت از طریق سیستم آموزشی به طور معنی داری تابعی از یک متغیّر به مراتب مهم تر (یعنی، سنین مخاطبین اصلی این کتاب ها) است.
وی تصریح کرد: آنگاه که مخاطبین کم سن و سال (دانش آموزان دبستانی) هستند، غلبه مذهب بر مؤلفه های جنسیتی ملایم تر و خفیف تر است، اما آنگاه که سن مخاطبین افزایش می یابد، غلبه مذهب برجنسیت نیز شدت می گیرد و با دقت و حساسیت بیشتری به مؤلفه های جنسیتی پرداخته می شود.
عضوهیئت علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه مازندران گفت: بالتبع زنان عمدتاً در قالب اسامی مذهبی و پوشش کامل تر (یعنی چادر) در کتب دینی بازتولید می شوند.
فروتن در مورد ابعاد جنسیتی مرتبط با بازنمایی هویت ملی بیان کرد: مطابق نتایج پژوهش انجام شده، الگوهای جنسیتی ناظر بر بازنمایی هویت ملی از طریق سیستم آموزشی را می توان منطبق با نتایج مطالعات هایو (1883 )در سه کشور آمریکای لاتین (مکزیک، آرژانتین، پرو) تبیین و تحلیل کرد.
وی گفت: در منابع آموزشی آن ها، مفهوم "ملت" در قالب یک سیمای زنانه به تصویر کشیده شده و بر همین اساس، محافظت از آن نیز به عنوان یک مسئولیت مردانه بازنمایی شده است.
فروتن با بیان اینکه در کتب درسی ایران، زنان بیش از مردان در قالب هویت ملی بازنمایی شده اند، خاطرنشان کرد: به طوریکه نسبت زنانی که در قالب هویت ملی در این منابع آموزشی بازنمایی شده اند (اعم از اسامی و تصاویر زنان با هویت ملی ایرانی) ، به مراتب بیش از نسبت مشابه مردان است.
وی افزود: در عوض، آنگاه که هویت غیر ملی و غیر ایرانی در این منابع آموزشی انعکاس می یابد، این امر بیشتر به عنوان یک مسئولیت مردانه در قبال محافظت از سیمای زنانه ملت تلقی می گردد و بر همین اساس، افرادی که با هویت های غیرملی و غیرایرانی در این منابع آموزشی بازنمایی شده اند، بیشتر جنس مرد هستند تا جنس زن؛ نسبت مردانی که در قالب هویت های غیرملی و غیر ایرانی در کتب درسی بازنمایی شده اند (اعم از تصاویر و اسامی فرنگی و عربی) ، به طور قابل ملاحظه ای بیش از نسبت مشابه آن برای زنان است.
استادیار علوم اجتماعی دانشگاه مازندران در پایان با اشاره به اینکه، این بخش از یافته های تحقیق یادآورهمان فرهنگ مصطلح ایرانی موسوم به "مام وطن" است که به وضوح از طریق سیستم آموزشی نیز بازتولید شده است،افزود: در نهایت، این الگوها و نتایج تحقیق ناظر بر ابعاد جنسیتی بازنمایی هویت ملی را می توان به عنوان شواهد تجربی و پژوهشی جدید در راستای مبانی اصلی تئوری جامعه پذیری مبنی بر بازنمایی انتظارات اجتماعی و استانداردهای فرهنگی از طریق منابع و مکانیسم های جامعه پذیری مانند سیستم های آموزشی و رسانه ای تلقی کرد.
انتهای پیام

http://www.Mazan-Online.ir/fa/News/147185/غلبه-هژمونی-مردانه-در-سیستم-تالیفات-کتب-درسی
بستن   چاپ