پیام مازند -
از وقتی شنیدند که قرار است میزبان یک مهمان ویژه از بارگاه منور ثامن الحجج(ع) باشند، همه بروبچهها با کمک مربیان خودشان مهیای این روز خاص شدند. اعضای این خانواده پر جمعیت، تا امروز پذیرای خیلیها بودهاند، ولی مهمانی اینبار برایشان فرق دارد؛ چون میخواهند با فرستاده پدر مهربانشان دیدار کنند.
به گزارش قدس آنلاین، کوچکترها مسئول مراسم خوشامدگویی شدند، دخترها یک روز وقت گذاشتند و کیک پختند، چند تا از پسرها هم مسئول فضاآرایی و پذیرایی شدند.
بالاخره روز مهمانی از راه رسید و بهمحض ورود حجت الاسلام والمسلمین مروی تولیت آستان قدس رضوی، باران، یکی از کوچکترین دختران مؤسسه خیریه نور علی بن موسی الرضا(ع) با دسته گلی به پیشواز مهمان میآید و میگوید: «سلام؛ به خانه بچههای امام رضا(ع) خوش آمدید...»
مقدمات مهمانی از بستههای پذیرایی تا نمایشگاهی از کاردستیهای بچهها در فضای حیاط مؤسسه چیده شده است. همه اعضای مؤسسه که خودشان آن را «خانه نور» میخوانند، با ورود مهمانشان به استقبال میآیند. چند تا از دخترهای تازه مکلف شده که با همان قدوقامت کوچکشان چادر پوشیدهاند، با همراهی جمع صلوات خاصه حضرت رضا(ع) را با دستانی رو به آسمان نجوا میکنند.
یکی از پسرها برای تبرک مجلس، سوره ضحی را قرائت میکند؛ سورهای که در آیات آن مثل شمار زیادی از آیات قرآن کریم، بندگان را سفارش به توجه به ایتام میکند. بعد از او، نیلوفر از دختران نوجوان خانه نور، دلنوشته زیبای خود را با مهمانان به اشتراک میگذارد.
او، شرح حال خودش را از روزگاری شروع میکند که فهیمد از داشتن نعمتِ بزرگِ والدین محروم است. از سرگشتگی و بیقراری خود و جستجوی خوشبختی گفت. از اینکه چطور با کمک خدا مسیر روشنایی را از میان تاریکیها پیدا کرد. اما امروز که از پس روزهای گمشتگی به پشت سرش نگاه میکند، رد پای دستی را میبیند که از همان ایام طفولیت پشت و پناه او بود. او را به عنوان یکی از فرزندان خود، زیر پروبال پر مهرش گرفت. امام مهربانی که پدر آسمانی اوست.
او از روی باور میگوید: میدانم که پدرم در همه فراز و فرودهای زندگی دستم را رها نخواهد کرد. همه انسانهای خوب اطرافم، به عشق پدرم، و برای خشنودیاش، به ما خوبی میکنند. برای همه آنها آرزوی جزای خیر میکنم. از شما که نماینده پدرم هستید، برای حضورتان تشکر میکنم، امید دارم پدرم امام رضا(ع) از شما راضی باشند.
ماجرای یک خاطره و حرف دل
کنار دستم، از کیمیای 9 ساله درباره احساس و خاطرهاش از زیارت حرم اما رضا(ع) سوال میکنم. با همراهی دیگر دوستانش به سراغ آخرین روزی میرود که به قول خودشان، هنوز کرونا نیامده بود و در یک حیاط بزرگ همراه مربی علوم دینی خود، نمازی را به جماعت خواندهاند و جالب این بوده که جمعی از زائران هم به این جمع کودکانه اقتدا کرده بودند! بعد هم بین ستونهای صحن حرم مسابقه دو گذاشتهاند و خیلی به آنها خوش گذشته.
باز از او میپرسم، از امام رضا(ع) چه خواسته و آرزویی داری؟ میگوید: «میخواهم به خانهام برگردم.» از یکی دیگر از آنها که میپرسم، کیمیا وسط حرفم میپرد و میگوید: این، آرزوی همه بچههاست...
اما از برقی که در نگاه مربیان بچهها میبینیم، معلوم است که امروز یکی از آن روزهایی است که بالاخره حاصل زحمات چندین سالهشان را در پذیرایی شایسته فرزندانشان دیدند. خود را پدر و مادر معنوی بچههای خانه نور میدانند و هر کاری از دستشان برآید، با عشق و محبت برای تکتک آنها انجام میدهند. این حس خانوادگی را میتوان از ارتباط گرم و نزدیک بینشان به خوبی دریافت کرد.
از برکت خادمان
آقای سعیدی مدیر مؤسسه خیریه نور علی بن موسی الرضا(ع) به نمایندگی از همکارانش، مجموعه را معرفی میکند: این مؤسسه به دست خادمان افتخاری حضرت رضا(ع) در سال 87 راه اندازی شد. مؤسسه در 3 شعبه، مجموعاً 40 فرزند دختر و پسر را در ردههای سنی مختلف سرپرستی میکند. بهعلاوه، 10 خانواده دیگر را که از نظر مالی کم بضاعت هستند، تحت حمایت داریم. 26 نفر پرسنل اداری و آموزشی نیز با بضاعت محدود مجموعه، ما را در آموزش و پرورش بچهها همراهی میکنند.
او، اعضای خانه نور را یک خانواده پر تعداد میخواند که با وجود همه کمبودها، در کنار هم به خوبی زندگی میکنند. درباره فعالیتهای فرزندان مؤسسه نیز توضیحاتی میدهد: کوچکترها به مدرسه میروند، آقا پسرهای بالای 15 سال ما کمکم با مهارتهای آموخته در مشاغل آرایشگری، صنایع چوب، تأسیسات و... مشغول به کار میشوند و دخترهای گلمان هم آموزش آرایشگری، شیرینی پزی، خیاطی و خانهداری میبینند تا در سن مناسب، آنها را راهی خانه بخت کنیم. بچههای علاقهمند و مستعد را هم تا ورود به دانشگاه حمایت میکنیم. در کنار همه امورات زندگی، از انتقال مفاهیم دینی و اعتقادی فرزندانمان غافل نماندهایم و به آنها بیشتر از دیگر نیازهایشان اهتمام داریم.
سعیدی با افتخار اعلام میکند که در این مدت 13 سال، 70 فرزند مستقل شدهاند و یا با حمایتهای معنوی مؤسسه به دامن خانواده خود بازگشتهاند. به تازگی هم 3 دختر ما عروس شدهاند و بحمدالله سر خانه و زندگی خود رفتهاند.
وی از حضور تولیت آستان قدس رضوی و دیگر خادمان بارگاه منور حضرت رضا(ع) تشکر و قدردانی میکند و میگوید: من، مربیان و بچهها از دیدار شما در خانه نور خوشحالیم. این روز از عمر ما حساب نمیشود. برای موفقیت ما در این مسیر سخت دعا بفرمایید تا امام رضا(ع) هم از حاصل خدمات ما راضی باشند.
بهترین خدمتها در نزد خدا
همه حرفها که گفته شد، بالاخره میکروفن را برای شنیدن بیانات حجتالاسلام والمسلمین مروی تنظیم میکنند. تولیت آستان قدس رضوی پیش از هر سخنی به ابراز لطف میزبانان پاسخ میدهد و میگوید: این توفیقی برای ما است که امروز در خدمت شما هستیم. ما باید خیلی زودتر از اینها به دیدار شما عزیزان میآمدیم.
وی سپس خطاب به مربیان و خدمه مؤسسه خیریه، خدمت آنها را یکی از بهترین کارهایی دانست که خدا نصیب بندگانش میکند و در ادامه میگوید: شما عزیزان برای این بچهها، پدری و مادری میکنید و چه کاری از این بهتر و با ارزشتر؟ و خطاب به بچهها هم میگوید: خدا به این مربیان و مسئولان منت گذاشته که در خدمت شما باشند، آنها هیچ منتی بر شما ندارند.
خدا از هر کسی به ما نزدیکتر است، نزدیکتر از رگ گردن. پس هیچ وقت به خاطر فقدان پدر و مادر و بستگان احساس تنهایی نکنید. والدین هم روزی از دنیا میروند و خدا تنها پشت و پناه همه ماست. پس با خدایی که خود را رفیق ما خوانده، دوست و نزدیک شوید.
وی اشارهای به فرازهای از حیات پر فراز و نشیب پیامبر اکرم(ص) می کند که در یتیمی به دنیا آمدند و خیلی زود از نعمت مادر محروم شدند و تحت سرپرستی جد خود بزرگ شدند ولی با همه این احوال و سختیها، به درجه انسان کامل رسیدند.
تولیت آستان قدس رضوی با برداشت از این نمونه عینی به بچهها پیشنهاد داد که با سرمشق گرفتن از این الگو، در کار و زندگی به بهترین افراد جامعه تبدیل شوند. چرا که آنها فرزندان اسلام هستند.
شیرینترین قسمت
بخشهای رسمیتر مجلس که میگذرد، تولیت آستان قدس را به چشیدن دستپخته شیرین دخترها دعوت میکنند. در این فرصت، تعدادی از بچهها در فضای صمیمی به وجود آمده، جلوتر میآیند تا خود را معرفی کرده و با حجتالاسلام والمسلمین مروی گپوگفتی داشته باشند. اما شاید شیرینترین بخش مهمانی برای بچهها، گرفتن هدیه از دست فرستاده امام رئوف بود. حاج آقای مروی برای همه بچه ها متناسب با سن و سالشان هدیه هایی زیبا تهیه کرده بود، به یکباره شوروهیجان خاصی همه فضای حیاط را پر میکند و هر کس با گرفتن هدیهاش به سراغ باز کردنش میرود.
از یکی از کوچکترها میپرسم، از هدایا راضی هستی؟، پاسخ میدهد: خیلی. از کیف صورتی و روسری بیشتر خوشم آمد. و از نوجوانی هم میپرسم و او در جواب مثل همسنوسالانش شیرینی این دیدار به کامش نشسته بود و قدردان لحظات زیبا ارتباط بدون واسطه با خادم امام مهربانی ها بود.
بچههای این خانه به تأسی از پدر مهربانشان حضرت رضا(ع)، خیلی زود مهر و محبت را به نوعی جواب میدهند و هر کدام از بچهها، نقاشی خود را که تصویری سبز از امام هشتم و صحنوسرای نورانیشان بود، به تولیت آستان قدس هدیه دادند و ایشان با نوازشی بر سرشان هدایا را قبول کردند. شاید لبخند روی لب مهمان و میزبان، بهترین هدیه این پنجشنبه بهخصوص باشد. انتهای پیام منبع: آستان نیوز