چهارشنبه ۷ آبان ۱۴۰۴
فرهنگی

خیابانی - قیاسی و ماجرای عجیب ترک سیگار

خیابانی - قیاسی و ماجرای عجیب ترک سیگار
پیام مازند - سال‌ها قبل، یک جمله کوتاه از جواد خیابانی مسیر زندگی یک جوان را تغییر داد و امروز، نامه‌ای تازه یاد آن روز را زنده کرده ...
  بزرگنمايي:

پیام مازند - سال‌ها قبل، یک جمله کوتاه از جواد خیابانی مسیر زندگی یک جوان را تغییر داد و امروز، نامه‌ای تازه یاد آن روز را زنده کرده است.
به گزارش ورزش سه، در روزهای گذشته ویدیویی از گفت‌وگوی امیرحسین قیاسی، مجری و کمدین محبوب، با جواد خیابانی منتشر شده که این روزها در فضای مجازی بازتاب زیادی داشته است. در این ویدیو، خیابانی در گفت‌وگویی صمیمی با این چهره شناخته‌شده دنیای سرگرمی، درباره ترک سیگار صحبت می‌کند. در حالی که قیاسی تلاش دارد از این بحث، سوژه‌ای برای طنز بسازد، خیابانی با همان لحن خاص و قسم معروفش ــ «به شرافت مادرم و به حقیقت پدرم قسم می‌خورم که دیگر سیگار نکشم» ــ او را نیز به خواندن این قسم دعوت می‌کند. وقتی قیاسی با شوخی می‌گوید که قصد ترک سیگار ندارد، خیابانی پاسخی صریح و تند به او می‌دهد؛ جمله‌ای که البته در فضای برنامه طنز به نظر می‌رسید.
موضوع ترک سیگار و دعوت خیابانی به کنار گذاشتن آن، البته چیز تازه‌ای نیست. جواد خیابانی سال‌هاست که از هر تریبونی برای تشویق مردم به ترک سیگار استفاده کرده است. او حتی روزی در برنامه‌ای زنده از فردی که در ورزشگاه آزادی سیگار می‌کشید خواست تا با او تماس بگیرد تا درباره ترک سیگار صحبت کنند. اما این بار، وایرال شدن گفت‌وگوی خیابانی و قیاسی، این مجری با سابقه صدا و سیما را به یاد یکی از خاطرات قدیمی خود انداخت.
خیابانی در واکنش به این اتفاق، تصویری از برگه‌ای قدیمی و زردرنگ برای ما فرستاد که دست‌نوشته‌ای ساده روی آن دیده می‌شد. نویسنده نامه، جوانی به نام مهرداد از تبریز بود که در چند خط کوتاه از خیابانی به خاطر تشویقش به ترک سیگار تشکر کرده و با جملاتی پر از احساس نوشته بود چگونه توصیه او، مسیر زندگی‌اش را تغییر داده است.

پیام مازند

پیام مازند

مهرداد در این نامه که مربوط به سال 1396 و زمانی است که خیابانی در تبریز زندگی می‌کرد، نوشته بود که در آغاز نوجوانی، پدر خود را از دست داده و طوفان‌های زندگی، او را به سمت سیگار کشانده بود. اما همان روزی که برای گرفتن عکس یادگاری به سراغ جواد خیابانی رفته، جمله‌ای از زبان او شنیده که در جانش نشسته است؛ او احساس کرده پدرش از زبان خیابانی با او سخن می‌گوید و همان لحظه تصمیم گرفته سیگار را برای همیشه کنار بگذارد.
با دیدن این نامه، تصمیم گرفتیم پس از گذشت تقریباً یک دهه، با کسی که آن را به دست خیابانی رسانده بود تماس بگیریم. او زمانی که تلفن را برداشت، ابتدا از شنیدن نام جواد خیابانی و یادآوری آن ماجرا متعجب شد، اما کمی بعد، خاطره را با جزئیات به یاد آورد. از او خواستیم حالا، بعد از سال‌ها، دوباره چیزی بنویسد و از حسش بگوید. او ساعاتی بعد، دست‌نوشته‌ای تازه با همان دست‌خط قدیمی برایمان ارسال کرد؛ نامه‌ای روی برگه‌ای جداشده از یک سررسید که ادامه همان داستان احساسی قدیمی بود.
جالب اینکه مهرداد تا زمان تماس خبرنگار ما مطمئن نبود که نامه‌اش به دست جواد خیابانی رسیده است. تماس ما باعث شد پس از سال‌ها، دوباره با شوق از او تشکر کند... حالا دو نامه با فاصله‌ای نزدیک به ده سال، حالا در کنار هم قرار گرفته‌اند.
در نامه جدید، مهرداد دیدار با جواد خیابانی را «خوش‌شانسی بزرگ زندگی‌اش» توصیف کرده و نوشته است: «هنوز هم لحن و آهنگ جملات‌شان در گوشم طنین‌انداز است. سخنان ایشان، پندی بود که نیاز داشتم از زبان پدر نداشته‌ام بشنوم و آنچنان روی من تاثیر گذاشت که مسیر زندگی‌ام را تغییر داد.»
حالا پس از گذشت سال‌ها، این دو نامه اثر یک جمله کوتاه از سوی جواد خیابانی را نشان می‌دهند؛ جمله‌ای که شاید برای خیابانی تنها یک پند پدرانه بود، اما برای مهرداد به آغاز دوباره‌ زندگی‌اش تبدیل شده است...
وقتی نامه دوم مهرداد را برای جواد خیابانی فرستادیم، او با کمال ناباوری و با صدایی بغص‌آلود، از اتفاق رخ‌داده تشکر کرد و با ناباوری از این اتفاق سخن گفت: "الان دارم اشک‌هایم را پاک می‌کنم... چقدر این اتفاقات خوب است. کاش چنین فرهنگی را در کشور جا بیندازیم. وقتی نامه دوم را می‌خوانم، می‌بینم یک آدم ساده چطور می‌تواند راه جدیدی را به یک جوان نشان بدهد."


نظرات شما